• صفحـه اصلی
  • تاکسی اینترنتی «هشت» اولین تاکسی خیریه دنیا / از پورشه‌سواران تا چهره‌ها، در صف خدمت به معلولان
  • تاکسی اینترنتی «هشت» اولین تاکسی خیریه دنیا / از پورشه‌سواران تا چهره‌ها، در صف خدمت به معلولان
تاکسی اینترنتی «هشت» اولین تاکسی خیریه دنیا / از پورشه‌سواران تا چهره‌ها، در صف خدمت به معلولان

۱۴۰۰/۰۴/۰۸

همراه با پیرمرد ویلچری و همسرش در حاشیه اتوبان ایستاده بودیم که خانم جوانی با خودروی 2،3میلیاردی‌اش کنارمان توقف کرد و تا فهمید ماشین گیرشان نیامده، گفت: «اجازه می‌دهید من برسانمشان؟» گفتم: آخه ویلچر، ماشین شما... گفت:«خواهش می‌کنم. شاید با کمک به این عزیزان، حال خودم هم خوب شود.» ایده تاکسی اینترنتی خیریه همان‌جا متولد شد. با خودم گفتم:مردم می‌توانند مشکل حمل‌ونقل معلولان را حل کنند.

 

 

به گزارش روابط عمومی اتحادیه تاکسیرانی‌های شهری کشور به نقل از گروه جامعه خبرگزاری فارسمریم شریفی؛ می‌گویند خلاقیت انسان‌های خوش‌فکر در دل مشکلات و تنگناها و محرومیت‌ها شکوفا می‌شود. حالا اگر مهربانی و نوعدوستی و دریادلی هم چاشنی این خوش‌فکری شود، حتماً عیار محصول خلاقانه‌ای که به دست می‌آید، به مراتب بالاتر می‌رود. حکایت فعالیت‌های نوآورانه و مؤثر «یوسف اصلانی» و رفقا در خدمت‌رسانی به فرزندان ایتام و معلول، حکایت همین تلفیق زیبا میان خوش‌فکری و خوش‌قلبی است. هنوز خبر خوش آقا یوسف درباره رسیدن پروژه ساخت مجتمع بزرگ ورزشی درمانی معلولان بهشت امام رضا (ع) به ایستگاه بهره‌برداری، تازه بود که انتشار خبر جدیدی از حرکت‌های ابتکاری او و دوستانش، تحسین همه علاقه‌مندان فعالیت‌های خیرخواهانه را برانگیخت.

طراحی اولین تاکسی اینترنتی خیریه دنیا ویژه خدمت‌رسانی به معلولان، همان حرکت جدیدی بود که چراغ امید را در دل بسیاری از معلولان جامعه و خانواده‌هایشان روشن کرد؛ همان شهروندان فراموش‌شده‌ای که به دلیل مشکلات حمل‌ونقل، ماه‌ها و حتی سال‌هاست در قفس خانه حبس شده‌اند... برای معرفی این تاکسی اینترنتی منحصربفرد که با خوش‌ذوقی بانی جوانش به نام تاکسی اینترنتی «هشت» مزین شده، هیچ مناسبتی مبارک‌تر از میلاد امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) نیست. به همین بهانه، به سراغ یوسف اصلانی، مدیر و مؤسس خیریه بهشت امام رضا (ع) رفتیم تا برایمان از ویژگی‌های اولین تاکسی اینترنتی خیریه دنیا بگوید.

 

 

وقتی می‌فهمی، نمی‌توانی بی‌تفاوت باشی

چطور می‌شود مدیر یک موسسه خیریه شناخته‌شده، با انواع مشغله‌ها و دغدغه‌ها و مسئولیت‌هایی که دارد، سراغ راه‌اندازی یک تاکسی اینترنتی برود؟ این اولین سئوالی است که باید جوابی برایش پیدا کنیم. اما هرچقدر این موضوع برای ما بزرگ و سئوال برانگیز است، به همان میزان برای یوسف اصلانی، مدیر و مؤسس خیریه بهشت امام رضا (ع)، طبیعی و مقدماتی است. او ارجاع‌مان می‌دهد به مسئولیت‌های این موسسه مردمی و می‌گوید: «وظیفه اصلی موسسه خیریه بهشت امام رضا (ع)، نگهداری شبانه‌روزی از فرزندان ایتام و معلول و سالمندان بیمار و معلول فاقد سرپرست است. در کنار بچه‌های بی‌سرپرست معلول، ما مجموعه ویژه سالمندان هم داریم که 100 سالمند در آن زندگی می‌کنند و همه آنها رهاشده و دارای نوعی معلولیت هستند. بنابراین یکی از شاخصه‌های اصلی عزیزان تحت‌پوشش بهشت امام رضا (ع)، معلولیت است و یکی از مشکلات مهم و مشترک آنها، بحث حمل‌ونقل‌شان است.


 

علاوه‌براین بنابر تحقیقاتی که ما درخصوص وضعیت زندگی معلولان جامعه انجام دادیم، این عزیزان چند مشکل اصلی و اساسی دارند که خانواده‌هایشان را در شرایط سختی قرار داده‌است. اولین مورد، بحث حمل‌ونقل آنهاست که خودش عامل بروز مشکلات دیگر می‌شود. ببینید، معلولان سی‌پی (فلج مغزی)، ضایعه نخاعی، بیماران مبتلا به ام‌اس شدید که دچار معلولیت شده‌اند و... به طور مستمر به خدمات توانبخشی نیاز دارند. اما مشکل حمل‌ونقل باعث شده بسیاری از این عزیزان از دریافت این خدمات محروم شوند. برای مثال، معلولان سی‌پی (cp) نیاز به خدمات دائمی فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی دارند. اما از یک طرف با افزایش سن آنها، پدر و مادر دیگر امکان جابه‌جایی آنها را مثلاً از طبقه چهارم و پنجم ندارند چون خودشان هم فرسوده شده و دیسک کمر گرفته‌اند. از آن طرف، ماشین شخصی ندارند و شرایط برای استفاده فرزند معلولشان از خودروهای موجود مثل تاکسی و آژانس و... هم فراهم نیست چون خودروها مناسب‌سازی نشده و اگر هم شده‌باشد، تعداد آنها بسیار انگشت‌شمار است؛ مثل قطره‌ای در برابر دریا

 

وقتی دختر فوق لیسانس ترجیح می‌دهد خانه‌نشین باشد

پرس‌وجوهای این سال‌ها به اصلانی اثبات کرده مشکل حمل‌ونقل معلولان با وجود ظاهر ساده‌اش، یک مسئله پیچیده است و همین موضوع می‌تواند به قیمت انزوای معلولان بااستعداد و توانمند تمام شود: «یک وقت متوجه شدیم دختر خانم تحصیلکرده با مدرک فوق لیسانس که مبتلا به بیماری ام‌اس است، افسرده شدهرفتیم منزلشان برای سرکشی و احوالپرسی. پرسیدم: چرا شما باید در این سن و سال، از افسردگی حرف بزنی؟ گفت: «چون نمی‌توانم از خانه بیرون بروم و فعالیت کنم.» گفتم: چرا نمی‌توانی؟ شما که تحصیلکرده هستی و راحت‌تر از دیگران می‌توانی در جامعه فعال باشی! گفت: «اولاً کسی نیست که مرا این طرف و آن طرف ببرد. وقتی هم به آژانس یا تاکسی اینترنتی زنگ می‌زنم، تا می‌آیند و می‌بینند ویلچر دارم، سفر را کنسل می‌کنند. اگر هم بمانند، همین که بگویممی‌شود کمک کنید و ویلچرم را در صندوق عقب ماشین‌تان بگذارید؟، می‌گویندنه. من وقت این کار را ندارم. خداحافظ...

 

بعضی‌هایشان هم موقع سوار شدن امثال من، اصلاً صبر و حوصله ندارند و مراعات شرایط ما را نمی‌کنند. آنقدر غر می‌زنند و اخم و بداخلاقی می‌کنند که پشیمان می‌شویم. این رفتارها از یک طرف به من استرس وارد می‌کند و باعث تشدید بیماری‌ام می‌شود و از طرف دیگر شخصیتم را خرد می‌کند. بنابراین ترجیح می‌دهم قید بیرون رفتن را بزنم و گوشه خانه بنشینم

 


 

می‌دانی معلولیت در کمین همه ماست؟

«بسیاری از معلولان جامعه با این شرایط ناخوشایند دست به گریبانند. کم نیستند بچه‌های معلول که باید مرتب به مراکز فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی بروند اما به دلیل نبودن ماشین، والدینشان از عهده این کار برنمی‌آیند. خب، نتیجه چه می‌شود؟ آن فرزند معلول کنج خانه می‌ماند و شرایطش هر روز بدتر می‌شود. وضعیت معلول ضایعه نخاعی، فردی که در اثر سکته دچار معلولیت شده و... هم، همینطور است و موضوع جابه‌جایی این عزیزان، برای خودشان و خانواده‌هایشان، به یک دغدغه بزرگ تبدیل شده‌است

 

انگار چیزی در ذهن اصلانی جرقه زده باشد، سکوت می‌کند و بعد در ادامه می‌گوید: «این شرایط، ممکن است برای هرکدام از ما به وجود بیاید ها. اینطور نیست که معلولیت فقط برای یک عده از انسان‌ها نوشته شده باشد. ممکن است من همین حالا سکته کنم و یک طرف بدنم لمس شود. یا بروم بیرون، تصادف کنم و یک پایم قطع شود. بنابراین وقتی درباره تسهیل شرایط برای حمل‌ونقل و حضور معلولان عزیز در جامعه صحبت می‌کنیم، از موضوعی می‌گوییم که در حال حاضر زندگی بخشی از شهروندان جامعه را درگیر کرده اما هر لحظه می‌تواند برای همه ما موضوعیت پیدا کند

 

ایده اولین تاکسی اینترنتی خیریه دنیا، کنار اتوبان متولد شد!

«در این سال‌ها ما به تمام مشکلات معلولان فکر کرده‌بودیم و به لطف خدا و با کمک مردم، با ساخت مجتمع بهشت امام رضا (ع) در حد توان خودمان برای رفع این مشکلات تلاش کردیم. فقط در زمینه رفع مشکل حمل‌ونقل معلولان عزیز فعالیتی انجام نداده‌بودیم که سال گذشته یک اتفاق باعث شد با مطرح کردن ایده اولین تاکسی اینترنتی خیریه دنیا، در این زمینه هم ورود کنیم.» آقا یوسف 43 ساله از اتفاقی که جرقه تولد تاکسی اینترنتی منحصربفرد داستان ما را زد، اینطور می‌گوید: «یک روز در اتوبان همت، خانم سن‌وسال‌داری را دیدم که داشت در حاشیه اتوبان، ویلچر همسرش را هل می‌داد! ماجرا این بود که این عزیزان از یک شهر دور برای درمان به بیمارستان میلاد مراجعه کرده‌بودند و با یک آدرس اشتباهی، بعد از خروج از بیمارستان، سرگردان شده‌بودند. در اطراف بیمارستان موفق به ماشین گرفتن نشده بودند و با توجه به اینکه در اتوبان هم خودرویی توقف نمی‌کرد، مستأصل شده بودند.

 

من ازآنجاکه با این عزیزان زندگی می‌کنم، هیچ‌وقت بی‌تفاوت از کنارشان نمی‌گذرم چون می‌دانم پیرزن و پیرمردی که ناراحت و پریشان به اطراف نگاه می‌کنند یا نابینایی که گوشه‌ای ایستاده، حتماً مشکلی دارند. اغلب می‌خواهند جایی بروند اما نگران واکنش راننده هستند که مبادا در مقابل کندی و مکث آنها رفتار تندی نشان دهد. خلاصه سوارشان می‌کنم و تا مقصد می‌رسانمشان. آن‌ها هم بهترین دستمزد را به من می‌دهند ها؛ یک چک سفید امضا می‌گذارند جلوی دستم! همین‌که پیاده می‌شوند، می‌گویند: «الهی عاقبت بخیر شوی.» و همین دعایشان، روزیِ یک عمر مرا تأمین می‌کند. به نظرم مردم هم اگر بدانند چه نعمتی پشت این اتفاقات خوابیده، آن‌ها هم مشتاق می‌شوند

 

وقتی خودروی 2، 3 میلیاردی، با افتخار تاکسی یک معلول شد

«خلاصه همین‌که خواستم به این خانم و همسر معلولش کمک و آنها را سوار ماشینم کنم، یک خانم جوان با ماشین 2، 3 میلیاردی‌اش سر رسید و توقف کرد. تا مرا شناخت، شروع به پرس‌وجو کرد. وقتی ماجرا را توضیح دادم، گفت: «اجازه می‌دهید من این عزیزان را برسانم؟» گفتم: شرایط خوبی ندارند. این عزیز معلول، هم ویلچر دارد و هم در این چند ساعت سرگردانی، پوشکش کثیف شده. ماشین شما... حرفم را قطع کرد و گفت: «اشکالی ندارد. من امروز حالم خوب نیست. اجازه بدهید به این عزیزان کمک کنم. شاید حال خودم هم خوب شد.» اینطور شد که کمک کردیم و آن عزیز معلول و همسرش سوار ماشین آن خانم شدند و ویلچرش را هم در ماشین گذاشتیم و رفتندتازه آن خانم محترم بابت این موضوع، از من تشکر هم کرد! این اتفاق برای من خیلی قشنگ بود و همان‌جا به ذهنم رسید که کار حمل‌ونقل معلولان را مردم می‌توانند انجام دهند.

از همان موقع، این موضوع و چگونگی اجرایش، ذهن مرا درگیر کرد. با خودم می‌گفتم: چطور می‌شود تاکسی اینترنتی و آژانس تا می‌بینند مسافر یک معلول است، کنسل می‌کنند اما این خانم داوطلبانه برای سوار کردن یک معلول، پیشقدم می‌شود؟...»

 


 

ذهن «مناسب‌سازی‌شده»، از خودروی مناسب‌سازی‌شده موثرتر است

«خیلی فکر کردم و به 2 نکته رسیدم. در ماجرای تاکسی اینترنتی و آژانس، بحث پول مطرح است و راننده شاید با خودش حساب کند کرایه‌ای که می‌گیرد، به آن‌همه معطلی و زحمت برای کمک به مسافر معلول نمی‌ارزد. درحالی‌که برای یک فرد داوطلب، اصلاً پول مطرح نیست. از آن طرف، راننده بی‌خبر به سراغ مسافر می‌رود و می‌بیند او معلول است و غافلگیر می‌شود. اما فرد داوطلب از ابتدا می‌داند دارد برای سوار کردن یک فرد معلول می‌رود. بنابراین ذهنش برای این کار، آماده است. اصطلاحاً می‌گویند: «ذهنش مناسب‌سازی شده است.» با خودش می‌گوید: «من دارم می‌روم یک فرد معلول را سوار کنم. پس باید صبر و حوصله داشته باشم. وقتی از در خانه بیرون آمد، باید پیاده شوم، بغلش کنم و کمک کنم سوار شود، بعد ویلچرش را تا کنم و در صندوق عقب بگذارم، در مسیر آرام بروم که اذیت نشود، موقع پیاده شدنش هم باید صبور باشم.» یعنی تمام این مسائل را برای خودش حل می‌کند و با دلش سراغ آن معلول عزیز می‌رود. پس می‌خندد، اخم و بداخلاقی نمی‌کند بلکه مدام لبخند به لب دارد و با مسافرش گپ هم می‌زند. حالا اگر ماشین مناسب‌سازی نشده باشد و یک ماشین ساده هم باشد، اما راننده چنین تفکر و رفتاری داشته باشد، آن عزیز معلول راحت‌تر است سوار ماشین او شود تا سوار یک ماشین مناسب‌سازی‌شده

 

 

نمونه خودروی مناسب سازی شده برای حمل و نقل معلولان

اصلانی از یک ایده ذهنی صرف نمی‌گوید. مشابه این اتفاقات را بارها از نزدیک دیده و نتایج زیبایش را لمس کرده: «ما در مرکز خودمان، یک عزیزی داریم که گهگاه می‌آید و بچه‌ها را با پرایدش به باشگاه ورزشی می‌رساند. حالا تصور کنید ماشین ساده او یک طرف باشد و یک بنز مناسب‌سازی‌شده هم طرف دیگر. من از بچه‌ها بپرسم: دوست دارید با کدام ماشین بروید؟ حتماً می‌گویند: «با پراید.» در توضیحش هم می‌گویند: «با آقای راننده پراید، در مسیر می‌گوییم و می‌خندیم. موسیقی هم برایمان می‌گذارد. ویلچرمان را می‌گذارد صندوق عقب و با کش می‌بندد. مدام هم نمی‌گوید: وای، رنگ ماشینم را برد. موقع پیاده شدن هم بغلمان می‌کند، اصلاً هم اخم نمی‌کند. اما راننده بنز شاید اخم و بداخلاقی کند و بگوید: مواظب باشید ماشینم خراب نشود. ما با همان پراید راحت‌تریم

 

 

 

 

 

 
 
footer banner